چون که من اینجا بودم.

روزهایی که نوشتم.

چون که من اینجا بودم.

روزهایی که نوشتم.

برای اینکه به خاطر بسپاری ام

چون همیشه نگران فراموش شدنم.

من بقیه رو فراموش نمی کنم.هرگز کسی رو فراموش نکردم.چهره شون از خاطرم پاک میشه ولی خودشون همیشه در من می مونند.بدون چهره ای که موقع فکر کردن بهشون به خاطر بیارم.

نمی دونم من برای بقیه چی هستم.آیا غبار بی چهره ای از کسی هستم که روزی اونجا بود؟

و یا شاید هیچ چیزی نباشم.که امیدوارم این طور نباشه.

بزرگترین ترس من اینه که بلند شم و ببینم دیگه نیستم...و هیچ کسی نبودنم رو نبینه.

چون میخوام به خاطر سپرده بشم.چون میخوام اینجا بمونم حتی وقتی که دیگه به اینجا تعلق ندارم.

و بی رحمانه است اما اینجا برای همینه.

برای اینه که دیگه نترسم.

که من رو به خاطر بسپری.

  • آناهیتا سلوط

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی